هر گاه بین دو یا چند نفر در امری سازگاری وجود نداشته باشد،این اصطلاح را به کار میبرند.
اما ریشه این ضرب المثل:
درگذشته،که شهرها لوله کشی نشده بود اهالی هر شهر برای تأمین آب مورد نیاز خود از آب رودخانه یا چشمه و قنات، که غالباً در جویهای سرباز جاری بود استفاده می کردند. به این ترتیب که اول هر ماه، یا هفته ای یک بار، بسته به میزان وفور آب، حوضها و آب انبارها را با آب جوی کوچه پر می کردند و از آن برای آشامیدن و شستشو و استفاده می کردند. در همین شهر تهران که پیش از این چندین آب قنات درآن جریان داشت، ساکنان هر محله در نوبت آب گیری - که آب در جوی آن محله جریان پیدا می کرد (آب انبارها و حوضهایشان را کاملاً خالی و تمیز می کردند و سپس از آب پر میکردند). تهرانیها پس از آنکه آب انبارها را پر می کردند،(...)مقداری نمک هم در آب انبار می ریختند تا آب را تصفیه کند و میکربها را بکشد. پر کردن آب انبارها در میان طبقات مرفه و آنهایی که رعایت بهداشت را می کردند، بعد از نیمه شب انجام می شد. چه هنگام روز به علت رفت و آمد و ریختن آشغالها در جویها، و مخصوصاً شستن ظروف و لباسهای چرکین که در کنار جوی آب انجام می گرفت، غالباً آب جویها آلوده بوده است. به همین جهات هیچ صاحب خانه ای حاضر نمی شد حوض و آب انبار منزلش را هنگام روز پر کند و این کار را شب هنگام می کردند که جوی تقریباً دست نخورده باشد.
طبیعی است در یک محله که دهها خانه دارد و همه بخواهند از آب یک جوی در دل شب استفاده کنند، چنانچه بین افراد خانواده ها سازگاری وجود نداشته باشد، هر کس می خواهد زودتر آب بگیرد. همین عجله و شتاب زدگی موجب کشمکش و درگیری می شد. شبهای آب نوبتی در محله های تهران واقعاً تماشایی بود. زن و مرد و پیر و جوان از خانه ها بیرون می آمدند و چنان هیاهویی به راه می انداختند که هیچ کس نمی توانست تا صبح بخوابد.
شادروان عبدالله مستوفی می نویسد: «من کمتر دیده ام که دو نفر از یک جوی آب می برند از همدیگر راضی باشند و اکثر میانه ی دو شریک شکراب می شود».
موضوع آب بردن از یک جوی و بگومگوها تنها اختصاص به شهر نداشت، بلکه در روستاها که از آب رودخانه در یک نهر مشترک، به منظور آبیاری و کشاورزی، آب می بردند؛ اختلاف و ناسازگاری روستاییان بیشتر از شهریها شدت داشت. زیرا در شهرها منظور این بود که حوض و آب انبار منزلشان را چند ساعت زودتر پر کنند ولی در روستاها موضوع آب گیری و آبیاری جنبه حیاتی داشت. روستاییان مقیم دو یا چند دهکده که از یک جوی حق آب داشتند، از بیم آنکه مبادا مدت جاری بودن آب در جوی مشترک قطع شود و آنها موفق نشوند که کشتزارشان را آبیاری کنند، با داس و بیل و چوب به جان یکدیگر می افتادند و در این میان گروهی زخمی می شدند. با وجودیکه شبکه آبیاری کشور با بستن سدهای بزرگ و کوچک تا حدودی از نارضایی روستاییان کاسته است،هنوز موضوع ناسازگاری آنها کم و بیش به چشم می خورد.از اینجا است که هنگام درگیری و ناسازگاری میان دو نفر، جمله آبشان از یک جوی نمی گذرد،را به کار میبرند.
سلام این قالب وبلاگ بهتر از قبلی است
درود بر شما. سپاس از راهنماییتون
سلام شاد شدم از خوندن مطالبتون زیبا و دلنشین و شیواست قلمتون همیشه پرتوان باشی و شاد
سپاس از شما
سلام
خوب هستید
از مطالبت بهره بردم
موفق باشید
درود بر شما
ویدا جون مطالبت خیلی عالی و مفیدن فقط حیف که کمن.
مرسی عزیزم .حتما رو پربار تر کردن وبلاگم بیشتر وقت میذارم